loading...
مجله اینترنتی 7 ایرونی
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
ایمیل های شما برای شرکت در مسابقه 6 350 shahram
هدر لایه باز با موضوع تفریحی سری اول 0 196 shahram
4 کد کاربردی و مفید برای وبلاگ یا وب سایت 0 154 shahram
کد بنر گوشه باقابلیت مخفی کردن بنر و باز شدن لینک 0 110 shahram
کد اسلایدر زیبای آخرین نظرات 0 147 shahram
ابزار گوگل پلاس حرفه ای و زیبا 0 145 shahram
کد تبلیغات متنی برای تمام سیستم ها 0 162 shahram
دربی تهران (( بنظر شما کدوم تیم میبره؟ )) 1 157 shahram
ایجاد امکانات در انجمن 0 110 shahram
سایت طراحیون مسدود شد 1 175 shahram
جلوگیری از کپی کردن مطالب 1 151 soft
عکس جدید امیر آقایی با ظاهری متفاوت در رودخانه 2 174 soft
ترول های با مزه سری اول 2 176 soft
تاپیک جامع سفارش کاور برای شبکه اجتماعی به رایگان 2 254 soft
کسی هست یه قالب خوب به من معرفی کنه 1 166 shahram
طراحی رایگان بنر برای کاربران انجمن 3 353 shahram
نوشته بصورت نئون 0 118 shahram
حرکت متن در نوار وضعیت 0 94 shahram
بارش برف 0 97 shahram
پیام خوش امد گویی 0 99 shahram
کد قفل کردن راست کليک 0 90 shahram
دانلود اکشن حرفه ای برای زیباتر کردن عکس 0 108 sam17
قالب کامل عکس چت 0 140 shahram
قالب کامل ربو چت (robochat) برای چت روم 0 109 shahram
اسکریپت وبلاگدهی وطن بلاگ نسخه 4.1 همراه با آموزش نصب 0 97 shahram
میگم یه وقت زشت نباشه ! ( طنز ) 2 148 shahram
تصادف وحشتناک تریلی با 25 خودرو در تبریز !+ تصاویر 2 141 shahram
دوست داری تو کدوم موقعیت باشی ( طنز ) 2 155 shahram
اوباما رو ببین !!! 2 133 shahram
اگه می تونی این جمله ها رو تکرار کن !!! 1 90 morebi
علیرضا بازدید : 207 1392/11/27 نظرات (0)

«كمال تبريزي»، كارگردان 54 ساله سينما و تلويزيون، فعاليت هنري خود را از اوايل دهه 60 آغاز كرد اما بيش از 10 سال زمان صرف شد تا با فيلم «ليلي با من است» كه در سال 1374 ساخته شد، به چهره‌يي شناخته شده و مورد علاقه مخاطبان سينما و تلويزيون تبديل شود.

فعاليت‌هاي پيشين او در مقام مدير فيلمبرداري، تدوينگر، فيلمنامه‌نويس و حتي كارگردان مستقل، با وجود ارزش‌هاي هنري هيچگاه از سوي مخاطبان به اندازه فيلم «ليلي با من است» جدي گرفته نشد. پس از اين فيلم طنز بود كه او مسيري متفاوت را در كارنامه هنري خود در پيش گرفت و ساخت انواع و اقسام فيلم‌هاي سينمايي را تجربه كرد. از آثار به اصطلاح هنري همچون: «فرش باد» گرفته تا عاشقانه‌يي همچون «شيدا» و كمدي جنجال برانگيزي مانند «مارمولك» كه او را به كارگرداني محبوب تبديل كرد. تبريزي در طول دو دهه اخير كارگرداني مشهور بوده كه در ساخته‌هايش، محدوديت‌هاي كليشه‌يي مورد بي اعتنايي واقع شده و او توانسته با ظرافت به خطوط قرمز نزديك شود. سريال «دوران سركشي» ساخته او در تلويزيون نيز از اولين آثاري بود كه به مساله دختران ناهنجار توجه كرد البته او در سريال «شهريار» مسيري متفاوت را در پيش گرفت و بر جنبه‌هاي عاشقانه اين داستان تاكيد بيشتري كرد اما سريال «سرزمين كهن» كه بر اساس فيلمنامه «عليرضا طالب‌زاده» مقابل دوربين رفته، به جهت پرداختن به مقطعي حساس و خاص از تاريخ معاصر كشورمان فضايي متفاوت دارد و سازنده اثر را در برخي مقاطع به سمت جهت‌گيري‌هاي سياسي سوق مي‌دهد. در مطلبي كه مي‌خوانيد چهار قسمت اول اين سريال از جنبه‌هاي گوناگون مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است.



عنوان‌بندي بديع و جذاب

مخاطبان سريال‌هاي تلويزيوني به همان اندازه كه براي هفته‌هاي متوالي بايد مخاطب يك اثر نمايشي باشند، بايد عنوان بندي اين آثار را نيز تماشا كرده و با آن ارتباط برقرار كنند. به همين دليل سازندگان سريال‌ها معمولا هزينه و انرژي فراواني را براي ساخت عنوان‌بندي صرف مي‌كنند و با استفاده از شعر و موسيقي جذاب، تلاش مي‌كنند تا هر هفته انگيزه‌يي جدي براي تماشاي سريال را در مخاطب ايجاد كنند. عنوان بندي سريال سرزمين كهن نه خواننده دارد و نه از تصاوير عجيب و غريب بهره برده است. سازنده عنوان بندي با تاكيد بر مساله «نفت» و نقش آن در رويدادهاي سياسي ـ اجتماعي، تركيبي از تصاوير مستند و گرافيكي را براي ارائه محتواي مورد نظر خود به كار گرفته و به برخي وقايع نيز پرداخته است. تركيبي از تصاوير سياه و سفيد به شيوه فيلم‌هاي خبري قديمي، اين عنوان بندي را جذاب مي‌كند. استفاده از گرافيك متحرك نيز از ديگر ويژگي‌هاي سريال است كه در بخش‌هايي از داستان به كار گرفته شده است.

يك عاشقانه كودكانه

فرمول رايج سريال‌سازي تاريخي در ايران «اضافه كردن چاشني عاشقانه به رويدادهاي تاريخي» است. بر همين اساس در اين نوع سريال‌ها مخاطب همواره شاهد قصه‌هايي عاشقانه است. نمونه بارز و مشخص چنين آثاري، سريال «مدار صفر درجه» است كه به واسطه همين داستان عاشقانه مورد توجه و اقبال مخاطبان واقع شد و در ادامه، بيننده به دنبال كردن ماجراهاي تاريخي آن ترغيب شد.

سريال سرزمين كهن روايت قصه خود را از فضايي روستايي آغاز مي‌كند. آرامش محيط روستا با حمله هوايي متفقين برهم زده مي‌شود. ارتش ايران شكست مي‌خورد و عده‌يي از مردم روستا كشته و زخمي مي‌شوند و يك كودك به صورت معجزه آسايي زنده مي‌ماند. كودكي كه با تاكيدات تصويري مشخص مي‌شود قرار است در ادامه داستان نقشي جدي داشته باشد.

البته اين سريال اشاره‌يي به اين موضوع نمي‌كند كه اين قصه واقعي است يا خير؟ در اغلب سريال‌هاي تاريخي معمولا متني در ابتداي داستان قرائت مي‌شود كه تكليف اين مساله را مشخص مي‌كند اما در سرزمين كهن چنين اتفاقي رخ نمي‌دهد. حتي در سريال «آواي باران» نيز مخاطب با چنين متني مواجه شده بود اما در اين سريال چنين نيست.

در قسمت اول داستان با يك پرش حدودا هفت يا هشت ساله، به مقطع كودكي رهي و حضور وي در مدرسه مي‌آيد و او را در جمع خانواده معرفي مي‌كند. خانواده‌يي كه گرايش‌هاي كمونيستي دارند و فرزند خود را نيز بر اين اساس تربيت كرده‌اند.

در قسمت دوم بيننده شاهد آشنايي رهي با دختري به نام شاپرك است. شاپرك نوه عمه رهي است و كم‌كم رهي نيز وارد جمع خانواده عمه مي‌شود. اين عمه از نظر سياسي در نقطه مقابل خانواده رهي است. يكي از پسران عمه به اسم حميد رضا سال‌ها قبل در غائله آذربايجان كشته شده و حالا عمه تصور مي‌كند رهي فرزند به جا مانده از او است. در اين سريال نيز مانند اغلب آثار تلويزيوني ـ به طور مثال ستايش و آواي باران ـ تم جست‌وجو مورد توجه واقع شده است. البته در خلال روايت قصه، تلاش شده تا به برخي مسائل مهم تاريخي آن دوره، توجهي ويژه نشان داده شود. اشاره گهگاه به غائله آذربايجان و اشاره به ترور محمدرضا شاه در سال 1327 دو رويداد محوري است كه تا قسمت چهارم شاهد آن هستيم اما تا پايان قسمت چهارم نيز هنوز اتفاقي جدي رخ نداده و موتور داستان را روشن و اصطلاحا گرم كند حتي از تضاد ميان شخصيت‌هاي داستان نيز به خوبي استفاده نشده و گره‌هايي جدي به وجود نيامده كه مخاطب انتظار باز شدن آن را در ادامه داستان بكشد. البته پدر به دروغ ماجرايي را براي فرزندش در مورد هويت خانوادگي آنها تعريف مي‌كند كه ممكن است در ادامه شاهد آن باشيم اما اين چهار قسمت اوليه صرفا به مقدمه‌چيني اختصاص داده شده است و حتي اتفاقي عاشقانه نيز رخ نداده و صرفا علاقه يك‌طرفه رهي به شاپرك مورد توجه واقع شده است. نكته قابل ذكر درباره اين سريال، ديالوگ‌هاي آن است كه بسيار شسته رفته است و بيننده مشكلي براي درك و فهم آن ندارد. كارگردان تلاش كرده تا وقايع را از ديدگاه رهي روايت كند و اين تمركز خوب است اما كمك چنداني به پيشبرد داستان نمي‌كند چون ارتباط برقرار كردن با «علي شادمان» در نقش اين كودك سخت است. او بازي دلچسبي ندارد و كمي دست و پا چلفتي به نظر مي‌رسد و به اصطلاح «آن» بازيگري را ندارد. صداي او نيز توناليته مناسب اين نقش را ندارد.‌ اي كاش صداي او دوبله مي‌شد يا اينكه راوي داستان يك دختربچه بود. با پرشي هم كه در داستان رخ مي‌دهد، معلوم نمي‌شود چگونه از نوزادي به كودك مي‌رسيم و اساسا اين سوال هم پاسخ داده نمي‌شود كه آيا اين كودك، همان نوزادي است كه از روستا خارج شد يا خير؟اين موضوع كه خانواده جواد سه فرزند دارند نيز به واقع‌نمايي اثر كمك كرده است، مساله‌يي كه در كلاه پهلوي وجود نداشت و اغلب خانواده‌هاي ميانسال در يك شهرستان، صرفا يك يا دو فرزند داشتند اما ديدن خانواده‌يي با چند فرزند در سرزمين كهن، واقع‌نمايي اثر را بيشتر كرده است.

توجه به جزييات

مخاطبان سريال‌هاي تاريخي معمولا حس و حالي نوستالژيك نسبت به تاريخ معاصر دارند و با ديدن دقت سازندگان يك اثر در توجه به جزييات، به ادامه تماشاي يك سريال ترغيب مي‌شوند. جزييات صحنه معمولا جزو نقاط ضعف يك اثر هم مي‌تواند تلقي شود و عدم توجه به برخي جزييات، باعث حمله مخالفان به يك اثر مي‌شود. سريال سرزمين كهن به لحاظ تصويري، سريالي كلاسيك محسوب مي‌شود. قاب بندي‌ها و حتي نوع تدوين اثر بسيار شسته رفته است. رنگ‌هاي سريال نيز به بافت تصويري آن دوره تاريخي نزديك است. سريال به جزييات مختلفي توجه كرده است. مثلا در قسمت سوم برفي كه در كنار خيابان مانده نمايش داده شده است. سريال به جزييات آكساسواري نيز توجهي جدي دارد. مثلا چراغ علاءالدين نقشي قابل توجه در صحنه‌هاي خانه رهي دارد. در جايي ديگر و در صحنه خريد از مغازه، اطلاعات خوبي راجع به گياهان دارويي ارائه مي‌شود. نمايش كرسي گذاشتن در قسمت دوم هم خوب است و حتي اشاره به جزيياتي مانند موتور سه‌چرخه قصاب هم به فضاسازي سريال كمك مي‌كند البته اين موتور سه‌چرخه و بسياري از اتومبيل‌هاي به كار گرفته در سريال به‌شدت نو هستند و از شدت نو بودن برق مي‌زنند كه بهتر بود از اين فضاي تصويري اندكي كاسته شود. اين مشكل در مورد لباس‌هاي سريال نيز وجود داشت. در قسمت اول، تصاوير بسيار شفاف و نو بود و لباس بازيگران از نظر نو بودن، تناسبي با پوشش ساكنان يك روستا در حاشيه كوير نداشت. بديهي است مردمي كه در چنين منطقه‌يي در زير نور آفتاب زندگي مي‌كنند، به مرور رنگ لباس‌هايشان كدر و تيره مي‌شود. يكي از نكات قابل توجه در سريال ساخت دكور ميدان بهارستان است كه به لطف فيلمبرداري با كرين، صحنه‌هاي خوبي را خلق كرده است البته توجه به زندگي اجتماعي نيز در سريال بسيار مشهود است. رفتن رهي به مغازه نقاش و نيز دنبال كردن علاقه‌اش به نقاشي به داستان رنگ و بويي تازه داده است. يكي از ويژگي‌هاي سريال سرزمين كهن عدم سختگيري در زمينه حجاب بازيگران است. در سريال كلاه پهلوي كه چندي پيش از شبكه يك سيما پخش شد، بيننده با حجاب عجيب و غريبي مواجه بود كه تناسبي با آن دوره تاريخي نداشت و حتي يك تار موي شخصيت‌هاي زن پيدا نبود. اين موضوع درباره سريالي كه قرار بود به مساله كشف حجاب بپردازد، اندكي آزار‌دهنده بود. ظاهرا سازندگان سريال نه تنها فرصت و امكان اين كار را نيافته بودند كه براي نمايش بي‌حجابي از كلاه‌گيس استفاده كنند بلكه با هِد بند مجبور به پوشاندن بخشي از پيشاني بازيگران نيز شده بودند اما در سريال سرزمين كهن، همان‌طور كه در تصوير مي‌بيند با هدف واقع‌نمايي در بخش‌هايي مقداري از موي بازيگران نيز مشخص است.

تنوع گسترده بازيگران

«بازيگران شناخته شده» هميشه ويژگي مهم ساخته‌هاي كمال تبريزي است. حتي در فيلمي مانند «طبقه حساس» نيز شاهد اين مساله هستيم و محمدرضا فروتن نقشي كوتاه را در فيلم ايفا مي‌كند. سريال سرزمين كهن حجم زيادي از بازيگران را در نقش‌هاي مختلف به خدمت مي‌گيرد كه از همان قسمت‌هاي آغازين در داستان حضور مي‌يابند. امير آقايي، الهام حميدي، ثريا قاسمي و فرهاد قائميان از قسمت اول در سريال ديده مي‌شوند و پژمان بازغي، بيتا فرهي و ميترا حجار از بازيگراني هستند كه از قسمت دوم مقابل دوربين حضور مي‌يابند. عليرضا خمسه نيز از ديگر بازيگران سريال در قسمت‌هاي اخير است. اما نكته قابل توجه درخصوص تمامي اين بازيگران اين است كه مخاطب تاكنون بازي خاصي از آنها در فيلم نديده و صرفا شاهد بازي‌هايي معمولي از آنها بوده است حال آنكه بازيگري مانند «الهام حميدي» در سريالي مانند شوق پرواز خيلي زود توانست نظر مخاطبان را به خود جلب كند.



صحنه‌هايي كه اكشن كافي ندارد

در عنوان بندي سريال سرزمين كهن نام «سيد جمال سيد حاتمي» به عنوان كارگردان دوم درج شده است. او از دستياران قديمي كمال تبريزي است كه در اين سريال بخش‌هايي از داستان را كه اهميت كمتري داشتند كارگرداني كرده است. يكي از ضعف‌هاي عمده سريال كارگرداني صحنه‌هاي شلوغ آن است. سريال در سكانس آغازين خود، بمباران روستا را در حد و اندازه‌يي قابل قبول به تصوير مي‌كشد. نمايش صحنه‌هايي از هواپيما نيز كه در بخش جلوه‌هاي ويژه تصويري شكل گرفته، اين صحنه‌ها را قابل قبول مي‌كند اما در ادامه صحنه‌هاي تظاهرات در شهر و حتي صف مردم در مقابل مغازه نانوايي كارگرداني مناسبي ندارد و نمي‌تواند شرايط هرج و مرج اين مقطع از تاريخ كشورمان را به خوبي بازنمايي كند. اين صحنه‌ها از نظر حضور هنروران نيز بسيار ضعيف است و نمي‌تواند تداعي‌كننده هجوم مردم براي فرار از گرسنگي باشد. در صحنه‌يي ديگر كه در قالب نمايش يك تظاهرات در تهران ـ قسمت چهارم ـ رخ مي‌دهد هم باز صحنه چشمگيري ديده نمي‌شود و طراحي اين صحنه بسيار سردستي و ناشيانه است. كاش اين سريال در بخش‌هاي اينچنيني انرژي بيشتري صرف مي‌كرد.

عرضه نامناسب سريال

يكي از مشكلات جدي سريال سرزمين كهن عرضه نامناسب آن است. در سال‌هاي اخير بخش عمده‌يي از سريال‌هاي تاريخي از شبكه يك سيما نمايش داده شده‌اند. اين سريال‌ها هم به واسطه برخورداري از امكاني همچون سايت اينترنتي، برگزاري مسابقه مردمي و... مورد توجه مخاطبان واقع شده‌اند و هم به واسطه پخش برنامه «هنگام درنگ»، مخاطبان علاقه‌مند و پيگير توانسته‌اند اطلاعات تاريخي بيشتري از برنامه كسب كنند اما شبكه سه سيما بدون اجراي برنامه‌يي مانند هنگام درنگ، اين سريال را روانه آنتن كرد و عملا مخاطب سريالي را تماشا مي‌كند كه هيچ اطلاعات اجتماعي يا تاريخي ديگري را به وي نمي‌دهد. زمان پخش سريال تاكنون چند بار تغيير كرده است. ابتدا سريال پنجشنبه‌ها ساعت 19:30 پخش و تكرار آن جمعه‌ها ساعت 20:30 به روي آنتن مي‌رفت اما اخيرا پخش آن در پنجشنبه‌ها ساعت 22:30 و تكرار آن جمعه‌ها ساعت 20:30 شده است. مخاطب چنين سريال‌هايي عادت كرده تا اين آثار را روزهاي جمعه ساعت 22 تماشا كند و روزهاي پنجشنبه كه اغلب ايراني‌ها به سراغ تفريح و ديد و بازديد مي‌روند، اصلا مناسب پخش چنين سريالي نيست. از طرف ديگر شبكه سه سيما در سال‌هاي اخير مخاطبان خود را به تماشاي سريال‌هايي مانند آواي باران، ستايش و پژمان عادت داده است. اين سريال‌ها فاقد هرگونه عمق محتوايي هستند و صرفا به سرگرم كردن مخاطب مي‌پردازند و چنين مخاطبي نمي‌تواند به راحتي پاي تماشاي سريالي از جنس سرزمين كهن بنشيند.در ساخت اين سريال دكتر عباس سليمي نمين به عنوان مشاور تاريخي حضور داشته و مهدي ارگاني، اكبر نبوي و اميرحسين آشتياني پور هم در فازهاي 1، 2 و 3 به عنوان ناظر كيفي حضور داشته‌اند. با وجود دقت‌هاي صورت گرفته اين اثر اين روزها به موضوعي براي اعتراض برخي مخاطبان تبديل شده و حال بايد ديد آيا شبكه سه با وجود اين اعتراض‌ها سريال را كامل روانه پخش خواهد كرد يا ناگهان اين سريال 50 قسمتي دچار جرح و تعديل شده و اتفاق‌هايي ناخوشايند براي آن در ميانه پخش رخ مي‌دهد؟! تا چند سال قبل وقتي اعتراضي نسبت به يك اثر وجود داشت، هفته‌ها طول مي‌كشيد تا صداي آن به گوش مسوولان تلويزيون برسد اما اين روزها پخش يك قسمت سريال به پايان نرسيده، صداي اعتراض‌ها شنيده مي‌شود و متاسفانه مديريت مناسبي هم براي حل و فصل اين اعتراض‌ها صورت نمي‌گيرد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1162
  • کل نظرات : 304
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 789
  • آی پی امروز : 89
  • آی پی دیروز : 142
  • بازدید امروز : 421
  • باردید دیروز : 675
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 3,968
  • بازدید ماه : 11,189
  • بازدید سال : 73,652
  • بازدید کلی : 1,403,937