دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی
خشن تر ، عصبی تر ، کلافه تر ، تلخ تر و جالب تر اینکه با اطراف هم کاری نداری !
همه اش را نگه میداری و دقیقا سر همان کسی خالی میکنی که دلتنگش هستی
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی
خشن تر ، عصبی تر ، کلافه تر ، تلخ تر و جالب تر اینکه با اطراف هم کاری نداری !
همه اش را نگه میداری و دقیقا سر همان کسی خالی میکنی که دلتنگش هستی
می دونی دلتنگی یعنی چی ؟
دلتنگی یعنی اینکه بشینی با یادش به خاطراتت فک کنی
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد شروع اشکهای لعنتی
دلم تنگ می شود گاهی برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه ی داغ»
سه «روز» تعطیلی در زمستان
چهار «خنده ی بلند»
و پنج « انگشت » دوست داشتنی !
چقدر تلخه ...
به همه آرامش بدی !!!
ولی وقتی خودت یه شونه ی گرم برای دلتنگیهات بخوای ...
هیچکس کنارت نباشه
زمستان است و من شنیده ام که روزها کوتاه تر می شود
ولــــی نمیدانم چرا دارند این روزها هی بلند تر میشوند ؛
بی تو
عاشق هم شدی ...
مثل زلیخا سمج باش !
آنقدر رسوا بازی دربیاور
تا خدا خودش پادرمیانی کند ...
دیشب با بارون مسابقه دادم اون بارید و من گریه کردم
باهاش از تو حرف زدم اون دلتنگ خورشید شده بود و من دلتنگ تو
خيلي دوستش داشتم و دوستم داشت
خودش خواست جدا شديم
دوستت دارم ها به نفرت دارم ها تبديل شد
براي محبت هايي كه عميقند
دور بودن و نبودن
هرگز بهانه از ياد بردن نيست
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران
وای به حال دگران
تعداد صفحات : 21